شروع نامهام نامی کریم است
که بسمالله الرحمن الرحیم است
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را
قیامت غم تو کمتر از قیامت نیست
در این بلا، منِ غمدیده را سلامت نیست
لب خشک و داغی که در سینه دارم
سبب شد که گودال یادم بیاید
این زن که از برابر طوفان گذشته بود
عمرش کنار حضرت باران گذشته بود