دل و جانم فدای حضرت دوست
نی، فدای گدای حضرت دوست
چون وجود مقدس ازلی
شاهد دلربای لم یزلی
من به پابوسی تو آمدهام
شهر گلدستههای رنگارنگ
دل اگر تنگ و جان اگر خستهست
گاه گاهی اگر پریشانیم
زخم من کهنه زخم تو تازه
زخمی پنجههای بیرحمیم
ساز غم گر ترانهای میداشت
آتش دل، زبانهای میداشت