پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
ای رسول خدای را همدم!
در حریم رسالتش مَحرم
ميان غربت دستان مکه سر بر کرد
مُحمّد عربى، مکه را منوّر کرد
نتوان گفت که این قافله وا میماند
خسته و خُفته از این خیل جدا میماند
ای بانویی که زنده شد عصمت به نام تو
پیک خداست حامل عرض سلام تو