الهی سینهای ده آتش افروز
در آن سینه دلی، وآن دل همه سوز
به نام چاشنیبخش زبانها
حلاوتسنج معنی در بیانها...
عالمى سوخته از آتش آهِ من و توست
این در سوخته تا حشر گواهِ من و توست
نتوان گفت که این قافله وا میماند
خسته و خُفته از این خیل جدا میماند