پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
پیشانیات
از میان دیوار میدرخشد
به گونۀ ماه
نامت زبانزد آسمانها بود
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد