پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد