پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
لحظهاى در خود فنا شو تا بقا پيدا كنى
از منيّتها جدا شو تا منا پيدا كنى
اگر خواهی ای دل ببینی خدا را
نظر کن تو آیینۀ حقنما را
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود