پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
میآیم از رهی که خطرها در او گم است
از هفتمنزلی که سفرها در او گم است
گفته بودی که به دنیا ندهم خاک وطن را
بردهام تا بسپارم به دم تیر بدن را
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد