پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی
بوی خداست میوزد از جانبِ یمن
از یُمنِ عشق رایحهاش میرسد به من
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد