گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است
عمریست انتظار تو ای ماه میکشم
در انتظار مهر رخت آه میکشم
صبحی دگر میآید ای شب زندهداران
از قلههای پر غبار روزگاران
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
ما را دلیست چون تن لرزان بیدها
ای سرو قد! بیا و بیاور نویدها
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند
یکی از همین روزها، ناگهان
تو میآیی از نور، از آسمان