مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
ای رسول خدای را همدم!
در حریم رسالتش مَحرم
ميان غربت دستان مکه سر بر کرد
مُحمّد عربى، مکه را منوّر کرد
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟
ای بانویی که زنده شد عصمت به نام تو
پیک خداست حامل عرض سلام تو