شب تا به سحر نماز میخواند علی
با دیدۀ تر، نماز میخواند علی
بر اسب بنشین که گردِ راهت قرق کند باز جادهها را
که با نگاهی بههم بریزی سوارهها را پیادهها را
همه از هر کجا باشند از این راه میآیند
به سویت ای امینالله خلقالله میآیند
تا داشتهام فقط تو را داشتهام
با نام تو قد و قامت افراشتهام