سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو
شب، خوشهچینِ خلوت تو با خدای تو
ای پر سرود با همۀ بیصداییات
با من سخن بگو به زبان خداییات
ای ریخته نسیم تو گلهای یاد را
سرمست کرده نفحهٔ یاد تو باد را
دگر چه باغ و درختی بهار اگر برود
چه بهره از دل دیوانه یار اگر برود
این زن که از برابر طوفان گذشته بود
عمرش کنار حضرت باران گذشته بود