ای دلنگران که چشمهایت بر در...
شرمنده که امروز به یادت کمتر...
نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
چشمهها جوشید و جاری گشت دریا در غدیر
باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر
با دشمن خویشیم شب و روز به جنگ
او با دم تیغ آمده، ما با دل تنگ
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم