ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
قندیل و شمعدان و چراغان
آیینه و بلور و کبوتر
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
کوه آهسته گام برمیداشت
پیکر آفتاب بر دوشش
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
جاده ماندهست و من و اين سر باقى مانده
رمقی نيست در اين پيکر باقى مانده