آرامشی به وسعت صحراست مادرم
اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم
نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
میگریم از غمی که فزونتر ز عالَم است
گر نعره برکشم ز گلوی فلک، کم است
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما