ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
آن روز با لبخند تا خورشید رفتی
امروز با لبخند برگشتی برادر
نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
گفتم سر آن شانه گذارم سر خود را
پنهان کنم از چشم تو چشم تر خود را
پرنده کوچ نکردهست زیر باران است
اگرچه سنگ ببارد وگرچه طوفان است
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما