سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را
لطف تو گرفت از من بیچاره امان را
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما