ای دل سوختگان شمع عزای حرمت
اشک ما وقف تو و کربوبلای حرمت
کسی که عشق بُوَد محو بردباری او
روان به پیکر هستیست لطف جاری او
تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما