انبوه تاول بر تنت سر باز کرده
این هم نشان دیگری از سرفرازیست
دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است
افتاده بود در دل صحرا برادرش
مانند کوه، یکه و تنها، برادرش
شروع نامهام نامی کریم است
که بسمالله الرحمن الرحیم است
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را
قیامت غم تو کمتر از قیامت نیست
در این بلا، منِ غمدیده را سلامت نیست