ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
در کویری که به دریای کرم نزدیک است
عاشقت هستم و قلبم به حرم نزدیک است
شروع نامهام نامی کریم است
که بسمالله الرحمن الرحیم است
مَردمِ كوچههای خوابآلود، چشم بیدار را نفهمیدند
مرد شبگریههای نخلستان، مرد پیكار را نفهمیدند
قطرهام اما به فکر قطره ماندن نیستم
آنقدَر در یاد او غرقم که اصلاً نیستم
قیامت غم تو کمتر از قیامت نیست
در این بلا، منِ غمدیده را سلامت نیست
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
خدا میخواست تا تقدیر عالم این چنین باشد
کسی که صاحب عرش است، مهمان زمین باشد