داشت میرفت لب چشمه سواری با دست
دشت لبریز عطش بود، عطش... اما دست...
تا گلو گریه کند، بُغض فراهم شده است
چشمها بس که مُطَهَّر شده، زمزم شده است
شروع نامهام نامی کریم است
که بسمالله الرحمن الرحیم است
سلام! ای سلام خدا بر سلامت!
درود! ای کلام الهی، کلامت!
قیامت غم تو کمتر از قیامت نیست
در این بلا، منِ غمدیده را سلامت نیست