باز هم آدینه شد، ماندهام در انتظار
چشم در راه توام، بیقرارم، بیقرار
شروع نامهام نامی کریم است
که بسمالله الرحمن الرحیم است
یکی از همین روزها، ناگهان
تو میآیی از نور، از آسمان
قیامت غم تو کمتر از قیامت نیست
در این بلا، منِ غمدیده را سلامت نیست
شبی که نور زلال تو در جهان گم شد
سپیده، جامه سیه کرد و ناگهان گُم شد
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را
بعد از آن واقعهٔ سرخ، بلا سهم تو شد
پیکر سوختهٔ کربوبلا سهم تو شد