بوی بهشت میوزد از کربلای تو
ای کشتهای که جان دو عالم فدای تو
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
توفان خون ز چشم جهان جوش میزند
بر چرخ، نخل ماتمیان دوش میزند!
آنان که حلق تشنه به خنجر سپردهاند
آب حیات از لب شمشیر خوردهاند
جز آرزوی وصل تو یکدم نمیکنم
یکدم ز سینه، مهر تو را کم نمیکنم