سبزیم که از نسل بهاران هستیم
پاکیم که از تبار یاران هستیم
اینان که ز عرصۀ بلا میگذرند
با زمزمۀ سرود «لا» میگذرند
از خیل دلاوران گسستن نتوان
با روح خدا عهد شکستن نتوان
گفتم که: دلت؟ گفت: لبالب ز امید
گفتم: سخنت؟ گفت: شعار توحید
میروم مادر که اینک کربلا میخوانَدَم
از دیار دور یار آشنا میخوانَدَم