ماه رمضان دیده به ما دوخته است
ماهی که چراغ رحمت افروخته است
امشب از محراب خون، شوق سفر دارد علی
خلوتی خوش با خدا، شب تا سحر دارد علی
گویند حریم کعبه، در داشته است
از «سیزده رجب» خبر داشته است
شنیدم رهنوردان محبت
شدند آیینهگردان محبت
حدیث خاتم و انگشتری بخوان با من
روایت زحل و مشتری بخوان با من
به روزگار سیاهی که شب حصار نداشت
جهان جزیرۀ سبزی در اختیار نداشت
«سه روز» بود، که در مکّه بیقراری بود
نگاه کعبه، پر از چشم انتظاری بود
تو را تا دیدهام محو جمال کبریا دیدم
تو را غرق مناجات خدا، از خود رها دیدم
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود
علی آن صبح صادق، آن شب قدر
علی شرح «اَلَم نَشرَح لَک صَدر»