وقتی خدا بنای جهان را گذاشته
در روح تو سخاوت دریا گذاشته
پا گرفته در دلم، آتشی پنهان شده
بند بندم آتش و سینه آتشدان شده
گاهگاهی به نگاهی دل ما را دریاب
جان به لب آمده از درد، خدا را، دریاب
بیا به خانه که امّید با تو برگردد
هزار مرتبه خورشید با تو برگردد
در کربلا شد آنچه شد و کس گمان نداشت
هرگز فلک به یاد، چنین داستان نداشت