ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدیم خاکسترت را
گاهگاهی به نگاهی دل ما را دریاب
جان به لب آمده از درد، خدا را، دریاب
در کربلا شد آنچه شد و کس گمان نداشت
هرگز فلک به یاد، چنین داستان نداشت
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند