دی بود و درد بود و زمستان ادامه داشت
آن سوی پنجره تب طوفان ادامه داشت
همسایه! غم دوباره شده میهمانتان؟
پوشیدهاند رخت عزا دخترانتان
افقهای باز و کرانهای تازه
زمینهای نو، آسمانهای تازه
عشق بیپرواست، بسم الله الرحمن الرحیم
هرکسی با ماست، بسم الله الرحمن الرحیم
سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو
شب، خوشهچینِ خلوت تو با خدای تو
ای پر سرود با همۀ بیصداییات
با من سخن بگو به زبان خداییات
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
ای ریخته نسیم تو گلهای یاد را
سرمست کرده نفحهٔ یاد تو باد را