خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
کلامش سنگها را نرم میکرد
دلِ افسردگان را گرم میکرد
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است