گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده