کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
همنوا بود با چکاچک من
غرّش آسمان و هوهوی باد
عشق تو در تمامی عالم زبانزد است
بیعشق، حال و روز زمین و زمان بد است
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
خاکریز شیعه و سنی در این میدان یکیست
خیمهگاه تفرقه با خانهٔ شیطان یکیست
حقیقت مثل خورشید است در یک صبح بارانی
نمیماند به پشت ابرهای تیره زندانی
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را
سلمان کیستید؟ مسلمان کیستید؟
با این نگاه، شیعهٔ چشمان کیستید؟
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين