چه اعجازیست در چشمش که نازلکرده باران را
گلستان میکند لبخندهای او بیابان را
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
ای تا به قیامت علم فتح تو قائم
سلطان دو عالم، علی موسی کاظم
سلامٌ علی آل طاها و یاسین
سلامٌ علی آل خَیرِ النَّبِیِّین
در کالبد مرده دمد جان چو مسیحا
آن لب که زمینبوسی درگاه رضا کرد
با نگاه روشنت پلک سحر وا میشود
تا تبسم میکنی خورشید پیدا میشود