ای عشق! کاری کن که درماندند درمانها
برگرد و برگردان حقیقت را به ایمانها
گودال قتلگاه است، یا این که باغ سیب است؟
این بوی آشنایی از تربت حبیب است
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
بیزره رفت به میدان که بگوید حسن است
ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است...