ایمان که به مرزِ بینهایت برسد
هر لحظه به صاحبش عنایت برسد
«ایمان به خدا» لذت ناچیزی نیست
با نور خدا، غروب و پاییزی نیست
با شمعِ گمان، به صبح ایمان نرسد
بیجوششِ جان، به کوی جانان نرسد
هنگام دعا قلب حزین داشته باش
یعنی که دلی خدایبین داشته باش
هر چند نماز و روزه را پیشه کنید
در عمق سجود و سادگی ریشه کنید
هر خسته دلی، که نفس سرکَش دارد
پیداست، که خاطری مشوّش دارد
در بادیه، گام تا خداوند بزن
خود را به رضای دوست، پیوند بزن
سرچشمۀ فیض، آرزو کن به دعا
تحصیل امید و آبرو کن به دعا
بینور عبادت، دل ما دل نشود
باران امید و شوق، نازل نشود
باید گلِ سرزمین ادراک شدن
از خاک برآمدن به افلاک شدن
هرکس که دلش به آسمان پیوستهست
از کوچکی دغدغهها وارستهست
میجویی اگر رسم جوانمردان را
بشنو ز امام، سیرت آنان را
در وادی خیر، قصد تقصیر مکن
این مرحله را پی به تدابیر مکن
در عمر دو روزه خوبرویی بهتر
گر راحت خویش را نجویی بهتر