همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
با اشک تو رودها درآمیختهاند
از شور تو محشری بر انگیختهاند
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر
به دست غیر مبادا امیدواری ما
نیامدهست به جز ما کسی به یاری ما
من و این داغ در تکرار مانده
من و این آتش بیدار مانده