کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را