ای به چشمت آسمان مهر، تا جان داشتی
ابرهای رحمتت را نذر جانان داشتی
باز در پردۀ عشاق صلایی دیگر
میرسد از طرف کربوبلایی دیگر
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را