غریبِ در وطن، میسوخت آن شب
درون خویشتن، میسوخت آن شب
ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
محکوم شد زمین به پیمبر نداشتن
مجبور شد به سورۀ کوثر نداشتن
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است
ای آنکه غمت وقف دلِ یاران شد
بر سینه نشست و از وفاداران شد