گودال قتلگاه است، یا این که باغ سیب است؟
این بوی آشنایی از تربت حبیب است
و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدیم خاکسترت را
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود
بیزره رفت به میدان که بگوید حسن است
ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است...