از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
آسمان از ابر چشمان تو باران را نوشت
آدم آمد صفحهصفحه نام انسان را نوشت
وقتی نمازها همه حول نگاه توست
شاید که کعبه هم نگران سپاه توست
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود
فکری به حال ماهی در التهاب کن
بابا برای تشنگی من شتاب کن