پس از چندین و چندین سال آمد پیکرش تازه
نگاهش از طراوت خیستر، بال و پرش تازه
بد نیست که از سکوت تنپوش کنی
غوغای زمانه را فراموش کنی
درختان را دوست میدارم
که به احترام تو قیام کردهاند
این آفتاب مشرقی بیکسوف را
ای ماه! سجده آر و بسوزان خسوف را
چو موج از سفر ماهتاب میآید
از آب و آینه و آفتاب میآید