باز در سوگ عزیزی اشکها همرنگ خون شد
وسعت محراب چون باغ شقایق لالهگون شد
آخر ای مردم! ما هم عتباتی داریم
کربلایی داریم، آب فراتی داریم
مثل گل بدرقه کردیم تنی تنها را
و سپردیم به خاک آن همه خوبیها را
به تمنای طلوع تو جهان، چشم به راه
به امید قدمت، کون و مکان چشم به راه