وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست
وگرنه مثل علی هیچکس دلاور نیست
کویر خشک حجاز است و سرزمین مناست
مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست
هجده بهار رفت زمین شرمسار توست
آری زمین که هستی او وامدار توست