گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده
مست از غم توام غم تو فرق میکند
محو توام که عالم تو فرق میکند