هان این نفس شمرده را قطع کنید
آری سر دلسپرده را قطع کنید
گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
حشمت از سلطان و راحت از فقیر بینواست
چتر از طاووس، لیک اوج سعادت از هُماست
اگر عاصی، اگر مجرم، اگر بیدین، اگر مستم
به محشر کی گذارد دامن عفوت تهی دستم؟
مژده باد ای دل که اینک میرسد ماه صیام
دارد از حق بهر امّید گنهکاران پیام
ای نام دلگشای تو عنوان کارها
خاک در تو، آب رخِ اعتبارها
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
تفسیر او به دست قلم نامیسّر است
در شأن او غزل ننویسیم بهتر است
اگر خدا به زمین مدینه جان میداد
و یا به آن در و دیوارها دهان میداد
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند