گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
آرامشی به وسعت صحراست مادرم
اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند