شبیه کوه پابرجایم و چون رود سیّالم
به سویت میدوم با کودکانی که به دنبالم
چشمهچشمه میجوشد خون اطهرت اینجا
کور میکند شب را، برق خنجرت اینجا
برگشتم از رسالت انجام دادهام
زخمیترین پیمبر غمگین جادهام
وقتی که با عشق و عطش یاد خدا کردی
احرام حج بستی و عزم کربلا کردی
ابتدای کربلا مدینه نیست
ابتدای کربلا غدیر بود