سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو
شب، خوشهچینِ خلوت تو با خدای تو
ای پر سرود با همۀ بیصداییات
با من سخن بگو به زبان خداییات
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
ای ریخته نسیم تو گلهای یاد را
سرمست کرده نفحهٔ یاد تو باد را
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود