ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
لحظهاى در خود فنا شو تا بقا پيدا كنى
از منيّتها جدا شو تا منا پيدا كنى
اگر خواهی ای دل ببینی خدا را
نظر کن تو آیینۀ حقنما را
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود